شهريور 97
گل دخترم با النگوهاي رنگي رنگي (يادش بخير بچگيمون با اين النگوها)
ديانا جون و مهلا و لعيا دو تا خواهر گل كه هر روز تابستون ديانا مزاحمشون بود و ازش
مواطبت مي كردند.
اينم مقنعه اش كه عزيز جون دادند براش دوختند.
ساعت 7.30 صبح اينقدر شاد باشي اونم تو كوچه
آبنبات رنگي جايزه دخترم كه بردمش سينما خاله قورباغه رو ببينه همش و خواب بوده
مامانش و خاله اش فيلم و ديدند.
مدل موي جديد زده بره خونه عزيز جون براي عيد قربان
با مامان و بابا رفته كاردو پيتزا خورده شاد و شنگول ميخواد بره تاب سرسره
در حال تماشاي فيلم خروس جنگي براي صدمين بار به خدا صدمين باره داره ميبينه
صبح ساعت 7.30 صبح دم در خونه منتظر بابايي براي رفتن به مهد كودك
اينم حلماي شنگول و جيغ جيغو جيگر عمه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی